" چقدر کوچک است این دنیا "
کی ها این جمله رو به کار می بریم... بیشتر وقتی که کسی را می بینیم که انتظار دیدنش را با توجه به فاصله ایجاد شده نداشته ایم و شاید مواقع دیگر
من، ولی، از این جهت می گم که اتفاقات، رویدادها و مسایل بزرگ و کوچک که آدم وقتی فقط برای خودش می بیند -وفکر می کند که چقدر بزرگ و منحصربه فرد است، که چقدر از روی خوشبختی یا بدبختی فرد اوست، چه و چه های دیگر- بعد می فهمد که چقدر مکررا برای آدمهای مختلف در شرایط مختلف پیش می آید. البته شاید صفت کوچک به اندازه کافی رساننده نباشد! بیشتر از کوچکی منظور کم بودن و تکراری بودن مجموعه مرجع حالتهایی است که برای انسانها وجود دارد و جالبیش انجاست که هر فردی نمونه های خودش را کاملا منحصر به فرد و نادر فرض می کند.
تازگیها دوباره نا کاملی اطرافیان و مخصوصا خودم خیلی ازارم می دهد بلای بدیست که فکر می کنم با وجود اینکه خیلی مواقع منحصر به فرد فرض می شود، همه به نوعی درگیر آنند، البته خیلی ها شعورشان در این زمینه به حدی رسیده که تا حد خوبی بی تفاوتند نسبت به این موضوغ .(آیا مطمئنا این رفتاری شعورمندانه است؟) در هر صورت از ان جاهاست که خدا و یک وجود کامل مطرح می شود که البته نمی دانم حل مسئله است یا پاک کننده آن!
صفتی که زیاد تازگیها درگیرش شده ام و آزارم می دهد خودبزرگ بینی است! وقتی همه چیز خود را چندین برابر بزرگتر می بینند و خیلی موارد دیگر... به نظرم انسانهای خودبزرگ بین از انسانهای بیش مدعی! خیلی مضر تر هستند! کلی ترش می شود همان بحث تفکر و زبان که اشتباه کدام یک بیشتر مضر است که البته جای بحث فراوان دارد.
اشتباه؟!
ضرر؟!
هه.
انبان! مفاهیمم گاهی اوقات سوراخ می شوند، سوراخی به آن فراخی که هر ارزش و مفهومی را به راحتی می بلعد، گویی کل جهان ذهنم به سیاه چاله ای می افتد(البته بیشتر به چاله اش تا سیاهش) بیشتر از ان که پوچی باشد هیچی است! هیچ است! هیچ !
می دانی درمانش چیست؟
هیس! ساکت! خودم می دانم، همه می دانند اما همه چیز را که نباید گفت، پیش می آید. مثلا همین بابک انقدر گفت تصادف می کنی که کردم.
کی ها این جمله رو به کار می بریم... بیشتر وقتی که کسی را می بینیم که انتظار دیدنش را با توجه به فاصله ایجاد شده نداشته ایم و شاید مواقع دیگر
من، ولی، از این جهت می گم که اتفاقات، رویدادها و مسایل بزرگ و کوچک که آدم وقتی فقط برای خودش می بیند -وفکر می کند که چقدر بزرگ و منحصربه فرد است، که چقدر از روی خوشبختی یا بدبختی فرد اوست، چه و چه های دیگر- بعد می فهمد که چقدر مکررا برای آدمهای مختلف در شرایط مختلف پیش می آید. البته شاید صفت کوچک به اندازه کافی رساننده نباشد! بیشتر از کوچکی منظور کم بودن و تکراری بودن مجموعه مرجع حالتهایی است که برای انسانها وجود دارد و جالبیش انجاست که هر فردی نمونه های خودش را کاملا منحصر به فرد و نادر فرض می کند.
تازگیها دوباره نا کاملی اطرافیان و مخصوصا خودم خیلی ازارم می دهد بلای بدیست که فکر می کنم با وجود اینکه خیلی مواقع منحصر به فرد فرض می شود، همه به نوعی درگیر آنند، البته خیلی ها شعورشان در این زمینه به حدی رسیده که تا حد خوبی بی تفاوتند نسبت به این موضوغ .(آیا مطمئنا این رفتاری شعورمندانه است؟) در هر صورت از ان جاهاست که خدا و یک وجود کامل مطرح می شود که البته نمی دانم حل مسئله است یا پاک کننده آن!
صفتی که زیاد تازگیها درگیرش شده ام و آزارم می دهد خودبزرگ بینی است! وقتی همه چیز خود را چندین برابر بزرگتر می بینند و خیلی موارد دیگر... به نظرم انسانهای خودبزرگ بین از انسانهای بیش مدعی! خیلی مضر تر هستند! کلی ترش می شود همان بحث تفکر و زبان که اشتباه کدام یک بیشتر مضر است که البته جای بحث فراوان دارد.
اشتباه؟!
ضرر؟!
هه.
انبان! مفاهیمم گاهی اوقات سوراخ می شوند، سوراخی به آن فراخی که هر ارزش و مفهومی را به راحتی می بلعد، گویی کل جهان ذهنم به سیاه چاله ای می افتد(البته بیشتر به چاله اش تا سیاهش) بیشتر از ان که پوچی باشد هیچی است! هیچ است! هیچ !
می دانی درمانش چیست؟
هیس! ساکت! خودم می دانم، همه می دانند اما همه چیز را که نباید گفت، پیش می آید. مثلا همین بابک انقدر گفت تصادف می کنی که کردم.
6 Comments:
بیشتر از کوچکی منظور کم بودن و تکراری بودن مجموعه مرجع حالتهایی است که برای انسانها "وجود دارد"
همان اصل لانه کبوتری!
1.به نظر من اکثر کسانی که بی تفاوت به نظر می رسند، نسبت به این مسائل بی تفاوت نیستند.
2. برخی از افرادی که خود برتر بین به نظر می رسند، خود برتر بین نیستند. فقط به چیز هایی که ما زیاد به آن ها توجه می کنیم توجه نمی کنند.
3. گاهی خاطرات باعث می شود ما نسبت به رفتار های افراد به طور مطلق نگاه نکنیم، و احتمالا اشتباه قضاوت کنیم.
4. آیا تا به حال به این موضوع فکر کردی که ممکن است کسی خود تو را شدیدا مغرور و خود برتر بین بداند؟ تنها بر اساس یک خاطره ی بد از تو؟ و رفتارهای تو را بر اساس آن خاطره نا منصفانه تحلیل کند؟
-- و حتی اصل لانه دختری از وقتی از اون بالا کفتر می آیه؛)!
-- 1-2-3- آره، همین طوره!
4-چه کار می شود کرد خوب؟!
4. منظورم اینه که چون ممکنه: اولا اشتباه قضاوت کنیم، دوما اعصابمون الکی خورد بشه، بهتره به جای آزار دیدن از خود بزرگ بینی دیگران، مواظب رفتار خودمان باشیم.
البته به نظر من، یک مورد استثناء وجود دارد: در مورد عزیزان.
که احتمالا در این مورد هم می تونیم با خود فرد حرف بزنیم و احتمالا طرف هم ناراحت نخواهد شد و احتمالا مشکل نیز برطرف خواهد شد.
bebein hossein , man az harfat chizi nafahmidam !
age in vasata fohshy be man dadi , KHODETI :D
badesham ye chize dige ? aslan ta hala be in fekr kardy ke "aya aslan hagh dary dar morede digaran ghezavat koni ?" hossein bavar kon BE NAZARE MAN yeki az moshkelate to , ine ke khiely zood ghezavat mikoni !
(age mikhaye begi ke khodetam hagh nadashty ke ghezavat koni dar morede man , man javab midam : "ghalat kardy , man hagh daram :D" )
dar zemn dadashe man , ye chizi vojod dare be esme zanjireye elliat !!! ranandegi balad nisty , chera mindazi gardane digaran ? :D
rahnama nemizani , ayene negah nemikoni , tond mirooni , manam goftam tasadof mikoni :))
dar zemn hossein , tahala behet gofte boodam ke zabane man az hame behtare (khod bozorg bini :))
)
Dear ladies and gentlemen , if the cabine pressure changes suddenly ... =))
همه فکر میکنیم فقط وقتی ما دست به طلا می زنیم، خاکستر میشه! بستگی داره این خاکستر تعریفش برای هر کسی چی باشه
Post a Comment
<< Home