آری

آری، زندگی را بنگار، به نگاری، زندگی را بنما، به نمایی زندگی را بسرا، من سلام، تو سرود، بر سرود تو سلام بر سرود من درود

Sunday, November 16, 2008

First "Barf" in Stockholm and ...

زرد ها بی خود قرمز نشده اند

قرمزی رنگ نینداخته است

بی خودی بر دیوار

(صبح پیدا شده از آن طرف کوه ازاکو اما(صبح پیدا شده اما

(وازانا پیدا نیست(آسمان پیدا نیست

گرته ی روشنی مرده ی برفی همه کارش آشوب

بر سر شیشه ی هر پنجره ای بگرفته قرار

(وازانا پیدا نیست(آسمان پیدا نیست

من دلم سخت گرفته است از این

مهمان خانه مهمان کش روزش تاریک

که به جان هم نشناخته انداخته است

چند تن خواب آلود

چند تن ناهموار

چند تن نا هشیار


(نیما یوشیج(فرهاد